×
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۱
باز از نوای دلبری، سازی دگرگون میزنی
دیر است تا در پردهای، از پرده بیرون میزنی
تا مهره وامالیدهای، کژ باختن بگزیدهای
نقشی که در کف دیدهای، نه کم نه افزون میزنی
آه از دلِ پُرخونِ من، زین دردِ روزافزونِ من
[...]
![خاقانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khaghani.gif)
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۰ - در تغزل و شکایت
دلسوز ما که آتش گویاست قند او
آتش که دید دانهٔ دلها سپند او
هر آفتاب زردم عیدی بود تمام
چون بینمش که نیم هلال است قند او
بر چون پرند، لیک دلش گوشهٔ پلاس
[...]
![خاقانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khaghani.gif)