گنجور

محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل سوم » ابیات » بخش ۴

 

خواهی کی کسی شوی ز هستی کم کن

ناخورده شراب وصل مستی کم کن

با زلف بتان دراز دستی کم کن

بت را چه گنه تو بت پرستی کم کن

محمد بن منور
 

محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل سوم » ابیات » بخش ۴

 

تا روی ترا بدیدم ای شمع طراز

نی کار کنم نه روزه دارم نه نماز

چون باتو بوم مجاز من جمله نماز

چون بی‌تو بوم نماز من جمله مجاز

محمد بن منور
 

محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل سوم » ابیات » بخش ۵

 

جایی که تو باشی اثر غم نبود

آنجا که نباشی دل خرم نبود

آنرا که ز فرقت تو یکدم نبود

شادیش زمین و آسمان کم نبود

محمد بن منور
 

محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل سوم » ابیات » بخش ۵

 

آنجا که ببایی پدید نیئی گویی

آنجا که نبایی از زمین بررویی

عاشق کنی و مراد عاشق جویی

اینت خوشی و ظریفی و نیکویی

محمد بن منور
 

محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل سوم » ابیات » بخش ۶

 

چندانکه بکوی سلمه یارست و ربود

چندانکه درخت میوه دارست و مرود

چندانکه ستاره است برین چرخ کبود

از ما ببر دوست سلامست ودرود

محمد بن منور
 

محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل سوم » ابیات » بخش ۶

 

ای دوست ترا به جملگی گشتم من

حفا که درین سخن نه زرقست و نه فن

کر تو ز وجود خود برون جستی پاک

شاید صنما بجای تو هستم من

محمد بن منور
 

محمد بن منور » اسرار التوحید » باب سوم - در انتهاء حالت شیخ » فصل دوم - در حالت وفاتِ شیخ » بخش ۱

 

سألتک بل اوصیک ان مُتّ فاکتبی

علی لوح قبری کان هذا متیّما

لعل شجیا عارفا سنن الهوی

یمر علی قبر الغریب مسلّما

محمد بن منور
 
 
۱
۲
sunny dark_mode