کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۱
کافور تو با لوس بود مشک تو با ناک
با لوس تو کافور کنی دایم مغشوش
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۲
آن جهان را بدین جهان مفروش
گر سخندانی این سخن بنیوش
پیری آغوش بازکرده فراخ
تو همی گوش با شکافهٔ غوش
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۳
ای دریغا که مورد زار مرا
ناگهان باز خورد برف ِ وغیش
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۴
دل شاد دار و پند کسایی نگاه دار
یک چشمزد جدا مشو از رطل و از تفاغ
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۵
ای زدوده سایهٔ تو ز آینهٔ فرهنگ زنگ
بر خرد سرهنگ و فخر عالم از فرهنگ و هنگ
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۶
زواله اش چو شدی از کمان گروهه برون
ز حلق مرغ به ساعت فروچکیدی گِل
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۷
دل نرم کن به آتش و از بابزن مترس
کز تخم مردمانْت برون است پرو بال
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۸
نادیده هیچ مشک و همه ساله مشکبوی
ناکرده هیچ لعل و همه ساله لعل فام
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۹
چگونه سازم با او چگونه حرب کنم
ضعیف کالبدم من نه کوهم و نه گوم
وفاش عاریتی ، عیب و عار او فانی
به عیب عاریتی چیز بر ، چرا فَنوم
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۳۰
تنی درست و هم قوت بادروزه فرد
که به ز منت و بیغار کوثر و تسنیم
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۳۱
تیز بودیم و کند گونه شدیم
راست بودیم و باشگونه شدیم
سرو بودیم چندگاه بلند
گوژ گشتیم و چون درونه شدیم
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۳۲
نسوز نامرده ، ای شگفتی کار
راست با مردگان بگونه شدیم
خوب گر سوی ما نگه نکند
گو مکن ، شو که ما نمونه شدیم
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۳۳
عمر چگونه جهد از دست خلق
باد چگونه جهد از بادخَن
سروبنان کنده و گلشن خراب
لاله ستان خشک و شکسته چمن
بسته کف دست و کف پای شوغ
[...]
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۳۴
هول تاختن و کینه آختنْش مرا
همی گداخته همچون کناغ و تافته تن
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۳۵
کسی که سامهٔ جبار آسمان شکند
چگونه باشد در روز محشرش سامان
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۳۶
چنان مگوی ، ولیکن چنان نمای به خلق
که مای از تو بترسد به سند و هند و یمان
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۳۷
این گنبد گردان که برآورد بدین سان
…ـان
ای منظره و کاخ برآورده به خورشید
تا گنبد گردان بکشیده سر ایوان
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۳۹
خراس و آخر و خُنبه ببردند
نبود از چنگشان بس چیز پنهان
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۴۰
می تند گرد سرای و در تو غُنده کنون
باز فرداش ببین بر تن تو تارتنان