گنجور

 
۱
۱۷
۱۸
۱۹
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۱

 

ای مرغ اسیر از چه کم‌حوصله‌ای

از بستن بال خویش پر در گله‌ای

پرواز کنی به کام خود روز دگر

پاداش چنین شبی که در سلسله‌ای

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۲

 

با زور و وبال تا وزارت کردی

بس مال که از مالیه غارت کردی

صد خانه خراب کردی ای خانه خراب

تا کاخ بلند خود عمارت کردی

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۳

 

ای جعبه پریر دلربائی کردی

دیروز خیال بیوفائی کردی

دوشینه چو یکبار شدی یار رقیب

امروز ز عاشقان جدائی کردی

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۴

 

ای روز سیاه من سیه تر گردی

وی دیده به خون دل شناور گردی

ای چرخ ز گردش تو من پست شدم

گر گردشت این چنین بود برگردی

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۵

 

دی عامل اختلاس اموال شدی

دوشینه خداوند زر و مال شدی

امروز چو بازار تو گردید کساد

چون تاجر ورشکسته دلال شدی

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۶

 

دیدی به خلاف عزم و تصمیم شدی

از حملهٔ ارتجاع در بیم شدی

با این همه اظهار شهامت آخر

در پیش قوای خصم تسلیم شدی

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۷

 

آنان که کنند با دو صد طنازی

دایم به مقدرات ایران بازی

ای کاش کنند وقت خود را مصرف

یک لحظه به فابریکِ آدم‌سازی

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۸

 

آسوده در این دیر کهن نیست کسی

بی درد و غم و رنج محن نیست کسی

یاران شرکای موقع منفعتند

هنگام ضرر شریک من نیست کسی

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۹

 

هر کس بطریق خاص شد یار کسی

یا بوالهوسانه محو دیدار کسی

طوفان که بود مقصد او نفع عموم

هرگز نشود عبث طرفدار کسی

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۰

 

زد چنگ زمانه چنگ بی‌تکلیفی

شد باز شروع جنگ بی‌تکلیفی

ای آه که آتیه این ملک خراب

بگرفت دوباره زنگ بی‌تکلیفی

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۱

 

در اول عشق باده نوشی اولی

در آخر عمر می فروشی اولی

تا دوره فترت است همچون خم می

با خوردن خون دل خموشی اولی

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۲

 

خواهی تو چو مشت بسته را وانکنی

خود را ببر جامعه رسوا نکنی

هر جا که سخن کنی تو با دقت باش

هشدار که اشتباه بی جا نکنی

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۳

 

امروز اگر خطا سراپا نکنی

از دست وکیل ناله فردا نکنی

رأی تو قباله است آن را ای دوست

هشدار برای دشمن امضا نکنی

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۴

 

آن را که ز مهر خویش پرورده کنی

او را همه عمر بنده و برده کنی

اقرار نمایند به خداوندی تو

هر بنده که حاجتش برآورده کنی

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۵

 

ای کوه تو همسنگ غم و درد منی

وی کاه تو همرنگ رخ زرد منی

ای آتش عشق از تو دلگرم شدم

چون مجمر سوز ناله سرد منی

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۶

 

می کوش که پامال جهالت نشوی

سرگشته وادی ضلالت نشوی

ری مرکز دستان زبردستان است

هشدار که بی اراده آلت نشوی

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۷

 

ای جعبه مرا گوهر مقصود توئی

اسباب زیان و مایه سود توئی

هر منتظرالوکاله را ای صندوق

تا رأی میان تست معبود توئی

۲ بیت
فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » دیگر سروده‌ها » شمارهٔ ۱۳ - اوضاع داخله

 

ای آنکه تو را به دل نه شک است و نه ریب

آگاه ز حال خضر و چوپان شعیب

خوش باش که گر خبر به طوفان ندهند

هر روز بگیرد خبر از مخبر غیب

۲ بیت
فرخی یزدی
 
 
۱
۱۷
۱۸
۱۹
 
تعداد کل نتایج: ۳۷۸