گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۶۵

 

چون برسی به بحر ما واقف حال ما شوی

تا نرسی به ما چو ما عارف ما کجا شوی

موج و حباب را بمان آب چو تشنگان بجو

تا که به عین ما چو ما واصل عین ما شوی

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۶۶

 

نگاری مست ولا یعقل چو ماهی

در آمد از در خلوت به گاهی

سیه چشم و سیه زلف و سیه خال

سیه گز بود پوشیده سیاهی

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۶۷

 

خانهٔ تاریک اگر روشن کنی

خلوت خود چون سرای من کنی

گر بیابی یوسف گل پیرهن

کی سخن با ما ز پیراهن کنی

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۶۸

 

گر بمیری ز خود بقا یابی

ور کشی زحمتی عطا یابی

هر که مرد او دگر نخواهد مرد

گر نمردی بمیر تا یابی

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۷۰

 

گر تو عارف شوی شوی بخشی

این چنین عارفی به ار بخشی

هرچه گیری به او ازو گیری

هر چه گیری از او به او بخشی

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۱۲
۱۳
۱۴
sunny dark_mode