گنجور

عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۴۲

 

آن رفت که عیشِ این جهانی خوش بود

وان روز جوانی بخوانی خوش، بود

امروز که پیری به سر آمد شادم

وآن بود غلط زانکه جوانی خوش بود

عطار
 
 
sunny dark_mode