گنجور

عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۵۱

 

شمع آمد و گفت: این سفر افتاد مرا

کز رفتن آن صد خطر افتاد مرا

سر در کَنَبَم تمام، گویی که نبرد

این کار نگر که در سر افتاد مرا

عطار
 
 
sunny dark_mode