گنجور

عطار » مختارنامه » باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن » شمارهٔ ۹

 

ای دل همه چارهٔ تو بیچارگی است

در گوشه نشستن تو آوارگی است

نانت جگرست و آب خون خوارگیست

اینست علاج تو که یکبارگی است

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن » شمارهٔ ۱۱

 

چون مردن تو چارهٔ یکبارگی است

مردانه بمیر! این چه بیچارگی است

تو خون و نجاستی و مشتی رگ و پی

انگار نبود، این چه غم خوارگی است

عطار
 
 
sunny dark_mode