×
عطار » مختارنامه » باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن » شمارهٔ ۹
ای دل همه چارهٔ تو بیچارگی است
در گوشه نشستن تو آوارگی است
نانت جگرست و آب خون خوارگیست
اینست علاج تو که یکبارگی است
عطار » مختارنامه » باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن » شمارهٔ ۱۱
چون مردن تو چارهٔ یکبارگی است
مردانه بمیر! این چه بیچارگی است
تو خون و نجاستی و مشتی رگ و پی
انگار نبود، این چه غم خوارگی است