گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱

 

بگشا نقاب رخ که ز ره بر در آیمت

بربند عقد در که کنون دربر آیمت

بنشان خروش زیور و بنشین به بانگ در

کز بس خروش زارتر از زیور آیمت

آمد کبوتر تو و نامه رساند و گفت

[...]

خاقانی
 
 
sunny dark_mode