رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۰ - غالب طهرانی
هر راه که ببریدم، او را برِ خود دیدم
از طولِ رهم غم نیست کو همسفرم آمد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۸ - محوی استرآبادی
گه عرش خدا گویی و گه سوی سماپویی
آنها که تو میجویی بر روی زمین باشد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۸ - محوی استرآبادی
گر باده خرابت کرد هم باده کند آباد
این خانه خرابان را تعمیر چنین باشد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۸ - محوی استرآبادی
با هم نفس ناجنس یک دم نتوان بودن
بشکن سر وپایش را گر روح امین باشد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۸ - محوی استرآبادی
در مذهب میخواران هستی نکنی رستی
چون نیست شوی محوی هستی همه این باشد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
چون عین یقین باشد دل لوح مبین باشد
چون دیده چنین باشد دل نیز چنان گردد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
چون راه مغان پوید آداب مغان جوید
اسرار مغان گوید خود پیر مغان گردد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
مشتاق علی آیین خوبان همه آیینه
آیین چو نهان باشد ز آیینه عیان گردد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
در مرتبهٔ هستی پستی است زبردستی
افتادگی و پستی عالی گهری باشد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
نبود عجب ار بر ما شد پیر مغان مشفق
با مغبچگان او را مهر پدری باشد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
از دیدهٔ جسمانی گر آمده پنهانی
ز آیینهٔ روحانی در جلوه گری باشد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » سرودهای وطنی » شمارهٔ ۲ - سرود غم
شمع تو چرا مرده است شاخت ز چه افسرده است
برگت ز چه پژمرده است بیدت ز چه مجنون شد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » سرودهای وطنی » شمارهٔ ۲ - سرود غم
در ماتم تو خورشید در مرثیه با ناهید
کز خون شهیدان بید همرنگ طبر خون شد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » سرودهای وطنی » شمارهٔ ۲ - سرود غم
خاکت شده خون اندود آبت شده زهرآلود
وز توپ شربنل دود بر گنبد گردون شد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » سرودهای وطنی » شمارهٔ ۲ - سرود غم
هرکس سوی مهرت تاخت رایت به سپهر افراخت
و آنکس به تو تیر انداخت مستوجب طاعون شد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » سرودهای وطنی » شمارهٔ ۲ - سرود غم
توپی که ستمکاران بستند بر این ایوان
بر چشم انوشروان در قلب فریدون شد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » سرودهای وطنی » شمارهٔ ۲ - سرود غم
از عشق تو مستم من وز غیر تو رستم من
مشروطه پرستم من قلبم به تو مفتون شد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » سرودهای وطنی » شمارهٔ ۲ - سرود غم
ای قصر سلیمانی از بهر چه ویرانی
ای ملت ایرانی بختت ز چه وارون شد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » سرودهای وطنی » شمارهٔ ۲ - سرود غم
با آن همه استادی در مهلکه افتادی
سررشته آزادی از دست تو بیرون شد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » سرودهای وطنی » شمارهٔ ۲ - سرود غم
دانای سیاسی کو قانون اساسی کو
آن قدرشناسی کو و آن عقل و هنر چون شد