گنجور

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۹

 

عمری طلب رازی کردم به در دل‌ها

تا شد به دلم باری حل هم مشکل‌ها

رازی که مرا ای جان بود از تو به دل پنهان

بنگر به صدش دستان افسانه محفل‌ها

دیگر چه به سر داری بحری به نظر داری

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۳

 

بلبل که ز عشق گل نالد به گلستان‌ها

شب تا سحر ار نبود از زاریم افغان‌ها

تنها نه همین بلبل نالا بود از دردت

کز دست غمت گل را چاکست گریبان‌ها

با هیچ مسلمانی نگذاشته ایمانی

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۴۶

 

ای قفل دل ما را لعل لب تو مفتاح

مفتوح نما باری قفلم ز دل ای فتاح

تا کی ز غمم مرده باشد دل افسرده

مطرب بکف آور دف ساقی بقدح کن راح

آن دف که چو بخروشد افلاک برقص آرد

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۷۲

 

ای لعل می آلودت از جوش شکر فیاض

چون بهر کف جودت هر سوز گهر فیاض

گرباد برانگیزد خاکی ز سر کویت

در دیده بود ما را چون کحل بصر فیاض

بس آب گهر کرده در جوی سخن جاری

[...]

نورعلیشاه
 
 
sunny dark_mode