گنجور

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶

 

در کوی توام جنگ است هر روز به دشمن‌ها

ایشان ز شمار افزون اما من و دل تنها

بر ناوک دلدوزت قربان نه منم تنها

چون من به سر کویت درباخته جان تن‌ها

گلگشت چمن خواهی بر من چو صبا بگذر

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹

 

شد فاش در آفاقم آوازه شیدائی

معروف جهان گشتم از دولت رسوائی

خیز ای دل دیوانه کز بهر تو می گردند

ویرانه به ویرانه طفلان تماشائی

وقت است که خون گردد بیم است که خون گریم

[...]

یغمای جندقی
 
 
sunny dark_mode