گنجور

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱

 

مگذار که عشقت را هر مختصر اندیشد

یک گام نهد در ره صدبار براندیشد

جایی که ز مژگانت زوبین بلا بارد

عاشق نبود آنکس کانجا سپر اندیشد

دل وصلت لب جوید وانگاه ز جان ترسد

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰

 

ای عارض چون روزت روزم به شب آورده

وی غمزه جانسوزت جانم به لب آورده

جزعت به جگر خواری دل برده به صد زاری

لعلت به شکر باری شکلی عجب آورده

مهر تب صد غمگین داده ز لب شیرین

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 
 
sunny dark_mode