گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

پر بار بسال اندر یکبار بود گل

روی تو مرا هست همیشه گل پر بار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

یکروز بنفشه چنم از باغ بدسته

زلفین تو پیوسته بنفشه است بخروار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

یکهفته پدیدار بود نرگس دشتی

وآن نرگس چشم تو همه ساله پدیدار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

نرگس نبود تازه چو بیدار نباشد

تازه است سیه نرگس تو خفته و بیدار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

باشند سمن زاران هنگام بهاران

بر سنبل تو هست شب و روز سمن زار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

از جعد سیاه تو رسد فیض بسنبل

کاین مایه جان آمد و آن مایه عطار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

این را وطن از سیم شد آن را وطن از سنگ

این از بر سرو سهی آن از بر کهسار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

با جعد تو هرگز نکنم یاد ز سنبل

با روی تو هرگز نکنم چشم بگلنار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

سرو است که در باغ همه ساله بود سبز

با قد تو آن نیز بود گوژ و نگونسار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

یکچند بود لاله و گلنار همیشه

تو لاله ز لب داری و گلنار ز رخسار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

پیرایه گلنار تو از عنبر ساراست

وان لاله بود پیرهن لؤلؤ شهوار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

گلنار یکی هفته بود بستان آرا

بر ماه دو هفته است ترا دائم گلنار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

از معدن زنگار پدید آید لاله

بر لاله ترا باز پدید آید زنگار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

چون حلقه پرگار خطی داری مشکین

کوچک دهنی داری چون نقطه پرگار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

یا باغ همه گشته بگلنار بهشتی

پوینده چو چرخی و نگارنده چو فر خار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

حوری بسپاه اندر و ماهی بصف اندر

سروی گه آسایش و کبکی گه رفتار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

گر حور زره پوش بود ماه کمان کش

گر سرو غزل گوی بود کبک قدح خوار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

بر تارک و فتراک تو پر خم دو کمند است

از آهوی مشگین ستده هر دو بیکبار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

این بافته از چرمش و گیرنده تن خصم

وآن یافته از نافش و گیرنده دل یار

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح ابونصر محمد ( مملان )

 

هرچند مرا زلف چو زنجیر تو بسته است

نزد تو مرا دو لب تو کرده گرفتار

قطران تبریزی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode