گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲

 

ما رشتهٔ سازیم مپرس از ادب ما

صد نغمه سرودیم ونشد بازلب ما

چون مردمک‌، آیینهٔ جمعیت نوریم

در دایرهٔ صبح نشسته‌ست شب ما

بیتابی دل آتش سودای‌که دارد

[...]

بیدل دهلوی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱

 

هرگز نرسد رشحهٔ کامی به لب ما

گردون کر و لال است زبان طلب ما

ما همره بختیم و تو همسایه خورشید

ساکن نتوان کرد به کافور، تب ما

با عشق چه سازد خنکیهای تو زاهد؟

[...]

حزین لاهیجی