×
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۲
بیمغزی و داری به من سوخته جان بحث
ای پنبه مکن هرزه به آتشنفسان بحث
از یک نفس است این همه شور من و مایت
بریک رگگردن چقدر چیده دکان بحث
با چرخ دلیری بود اسباب ندامت
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۳
خواریست بهر کج منش از راستروان بحث
بر خاک فتد تیر چو گیرد بهکمان بحث
گویایی آیینه بس است از لب حیرت
حیف است شود جوهر روشن گهران بحث
تمکین چقدر خفت دل میکشد اینجا
[...]