گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۳۳
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۱

 

یک قوم، امیدوار از روز نخست

قومی شده ناامید از همت سست

ای عشق، سپرده‌اند خلقی به تو دل

تا کوزه که را برآید از آب، درست

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۲

 

مجنون تو رسوای جهان دگرست

افشاگر این راز، زبان دگرست

ژولیدگی مو نبرد عیب خرد

دیوانه عشق را نشان دگر است

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۳

 

دارد ز فریب، چرخ بازیچه‌پرست

محروم ز تحصیل مرادم، پیوست

گل بسته به رشته و فکنده‌ست به راه

تا دست برم که گیرمش، رفته ز دست

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۴

 

دانم ندهد به گفتگو وصلش دست

این غصه، لبم را ز سخن‌گفتن بست

تا حسن طلب بسته لبم را قدسی

چون نقطه نمی‌توان به حرفم پیوست

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۵

 

خاموشی اهل حال از کردارست

بودن در کار و وا نگفتن کارست

واعظ که مدام سرخوش از گفتارست

دخلش کم و خرج معرفت بسیار است

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۶

 

ای آن که ز هر تعلفت انکارست

انکار تو از نهایت پندارست

چون سرو به حال خویش پرداز و ببین

آزادگی‌ات را چه گره در کار است

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۷

 

آن را که ز عالم به تجرد کارست

ترک دو جهان برش مگو دشوارست

بر من باشد ترک تعلق مشکل

زیرا که تعلقم همین با یار است

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۸

 

هرچند کمال آدمی بسیارست

فیض از دگری خواستنش در کار است

بی شمع و چراغ، خانه روشنگر

تاریک بود، چه شد که روشنکارست

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۹

 

طبع شررانگیز به شر مجبورست

بدطینت اگر بدی کند معذورست

کی نفس بد از شکستگی نیک شود؟

شمشیر شکسته چون شود، ساطور است

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۷۰

 

آن کز ازلش به زهد و تقوی کارست

ترک دو جهان، برش مگو دشوار است

بر اهل صلاح، تهمت دامن تر

چسباندن خاک خشک بر دیوارست

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۷۱

 

هرچند که نفس درخور شمشیرست

از تنگی عقل، طبع او را زیرست

افتاد چو خلق را به قحطی سر و کار

قدر سگ آسیا فزون از شیر است

[...]

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۷۲

 

ایام ز آرزو اگر دست تو بست

زین نکته در لباس، مقصودی هست

بندد سر آستین کودک، مادر

تا در سرما نیاورد بیرون دست

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۷۳

 

هرچند کمر به جستجو باید بست

آسان نتوان قرب حق آورد به دست

مقراض ز ترک دو جهان می‌باید

کز خویش توان برید و با او پیوست

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۷۴

 

از باغ تو اند گر سمن، ور بیدست

از توست اگر بید و اگر امیدست

در خانه اگر هزار روزن باشد

آخر همه را چشم به یک خورشید است

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۷۵

 

شیدایی عشق در جهان بسیارست

عشق است که یک انار و صد بیمار است

آمیخته قهر و لطف با هم اما

یک جنگ و هزار آشتی در کارست

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۷۶

 

ای مرکز فیض ازل از روز نخست

قطبی چو تو، آسمان به صد قرن نجست

ما را ز دعا مکن فراموش که هست

ایمان اجابت به دعای تو درست

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۷۷

 

از درد نیافت ضعف بر چشمم دست

وین پرده تار، گریه بر دیده نبست

از آمدن پیک خیالت به دلم

برخاست ز دل غبار و بر دیده نشست

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۷۸

 

این پرده به روی دیده‌ام درد نبست

وین خار به چشمم مژه تر نشکست

بی روی تو از بس که غبارآلودست

تیر نگهم به دیده در خاک نشست

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۷۹

 

آن را که سری به عشق عالم‌سوزست

بختش مسعود و طالعش فیروز است

اکنون که شب از موی سفیدم روزست

معلومم شد که عشق پیرآموزست

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۸۰

 

ای آن که ز پندار دلت بیزارست

هرچند دوای این مرض بسیارست

رو دل ز هوای نفس پرداز نخست

پرهیز، علاج اول بیمار است

۲ بیت
قدسی مشهدی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۳۳
 
تعداد کل نتایج: ۶۵۱