×
ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷۸
گفتم چشمت گفت که بر مست مپیچ
گفتم دهنت گفت منه دل بر هیچ
گفتم زلفت گفت پراکنده مگوی
باز آوردی حکایتی پیچا پیچ
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی
ای طبلِ بلندبانگ در باطن هیچ
بیتوشه چه تدبیر کنی وقت بسیچ؟
روی طمع از خلق بپیچ ار مردی
تسبیحِ هزار دانه بر دست مپیچ
ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶
ای هزل تمام هیچ و هازل همه هیچ
زنهار چه زنهار که در هزل مپیچ
قولی که نه دین و شرع باشد مپسند
راهی که به سوی حق نباشد مپسیچ
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم
گر شود ذرات عالم پیچ پیچ
باقضای اسمان هیچ اند، هیچ
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم
گر شود ذرات عالم پیچ پیچ
باقضای اسمان هیچ اند، هیچ
غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱
ای کرده به آرایش گفتار بسیچ
در زلف سخن گشوده راه خم و پیچ
عالم که تو چیز دیگرش می دانی
ذاتی ست بسیط منبسط دیگر هیچ
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸
چندت بطریق ناصوابست بسیچ
اینقدر ببحث جبر و تفویض مپیچ
از حادث و از قدیم کم گوهستی
حق است و تجلیات حق دیگر هیچ