گنجور

عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۶

 

عقلی که کمال در جنون می‌بیند

بنیاد وجود‌، خاک و خون می‌بیند

چشمی که دو کون در درون می‌بیند

مشتی رگ و استخوان برون می‌بیند

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۳۹

 

از عشق تو جان من جنون می بیند

در سینهٔ من ازو سکون می بیند

در یک حالت دو ضد آرام و جنون

جان و دل من نگر که چون می بیند

اوحدالدین کرمانی
 
 
sunny dark_mode