جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها » شمارهٔ ۲۲
با درد تو درمان نپذیرد دل من
مهر غم تو نمی رود از گل من
از وصل تو یک زمان نیاسود دلم
جز هجر تو نیست در جهان حاصل من
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۳۶
هر چند ز جور بخت نامقبل من
معشوقه مهربان شود قاتل من
باور نکنی که در دل غافل من
یک جو حذرست و الحذر از دل من
اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۸۶
ساقی تو بمستیی گواه دل من
کان دم که ز خود رود دل غافل من
جز آرزوی تو در دلم حاصل نیست
این بس بود از هر دو جهان حاصل من
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱
جز عشق تو نیست در جهان حاصل من
جز درد و غمت مباد اندر دل من
در ملک طرب خانه طلب می کردم
جز برسر کوی غم نشد منزل من
هلالی جغتایی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸
مسکینم و کوی عاشقی منزل من
مسکین من و دیگر دل بیحاصل من
ای جان حزین تو نیز مسکین کسی
مسکین تو مسکین من و مسکین دل من
میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۵
آکنده به آتش دل بی حاصل من
گوئی که ز آتش است آب و گل من
عصیان نکند کس ار بود دوزخ حشر
چون آتش دوزخ درون دل من
میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۲
چندانکه نمود بیش کوشش دل من
از عشق بجز بلا نشد حاصل من
این شعله که بهر من دل افروخته است
روید چو گیاه بعد مرگ از گل من
میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۸
هر روز ز بهر دل بیحاصل من
آتش خیزد همی ز آب و گل من
در خاطرم ار خیال جنت گذرد
دوزخ شود آن خیال اندر دل من
فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۶
از بس که به رسم دل بیحاصل من
شد دوست گزین غیردشمن دل من
بستم در دل بر رخ یادش که مباد
با غیر قدم نهد به سرمنزل من
کلیم » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸
جا کرده اگر شاخ گلی در دل من
تنگ آمده است از دل بیحاصل من
خاک که شدم که او سر از من نکشید
از خاک چمن سرشته گوئی گل من
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۳
ای با مهرت سرشته آب و گل من
صد شکر که بردی دل غم حاصل من
تا در سر زلف تو ندیدم دل را
حقا که بجای خود نیامد دل من
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۴
شیطان نامی که شد غمش قاتل من
پابسته او شد دل بی حاصل من
گویند که شیطان نکند رو در دل
بس چون شیطان گرفت آخر دل من
فیض کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۶
مهرت به سرشته حق در آب و گل من
جا کرده چو جان به تن در آب و گل من
از مهر علی و مهر اولاد علی است
محصول دو عالم من و حاصل من
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۲
ای آنکه سر کوی تو شد منزل من
جز تخم غمت نیست در آب و گل من
ای کاش! که بودی دل من چون دل تو
یا آنکه دل تو بود همچون دل من
صفایی جندقی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶
واعظ به خدا که رفته از کف دل من
وز پند تو آسان نشود مشکل من
این موعظه ها به گوش آن باید راند
کآمیخته عشق دلبران در گل من
وفایی شوشتری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵
نبود، به جز از مهر علی در دل من
از هر دو جهان همین بود حاصل من
صد شکر که دست قدرت از روز ازل
با مهر علی سرشته آب و گل من