×
عطار » مختارنامه » باب هشدهم: در همّت بلند داشتن و در كار تمام بودن » شمارهٔ ۳۰
ای آن که هزار گونه سودا داری
مردان همه ماتم، تو تماشا داری
خوش میخور و میخفت که داند تا تو
در پیش چه وادی و چه دریا داری
عطار » مختارنامه » باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق » شمارهٔ ۳۵
دوش آمد و گفت اگر دل ما داری
کُل گرد چرا مذهبِ اَجزا داری
چون قطره برون مباش و غوّاصی کُن
یعنی که درون هزار دریا داری
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۹
هرچند که جور بی محابا داری
کس رنجه نمی شود چه پروا داری
صد حور و پری اگر رسد ننشیند
بر گوشه خاطری که تو جا داری