گنجور

عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۱

 

صاحب نظری که هیچ افکنده نبود

تا از نظر شفاعتش زنده نبود

سلطان دو کون وبندهٔ خاصِ حق اوست

آن بنده که خواجهتر از او، بنده نبود

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۲

 

صدری که ز هرچه بود برتر او بود

مقصود ز اعراض و ز جوهر او بود

آنجا که میان آب و گل بود آدم

در عالم جان و دل، پیامبر او بود

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۳

 

صدری که ز هر دو کون، در بیشی بود

در حضرت حق غرقهٔ بیخویشی بود

با این همه جاه و قدر و قربت، کو داشت،

از جمله تفاخرش به درویشی بود

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۴

 

زان پیش که نُه خیمهٔ افلاک زدند

وین خیمه به گرد تودهٔ خاک زدند

در عالم جان برابرش بنشستند

بر قصر قدم نوبت لولاک زدند

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۵

 

هم رحمت عالمی ز ما ارسلناک

هم مایهٔ آفرینشی از لولاک

حق کرده ندا بجانت ای گوهر پاک!

لولاک لنا لما خلقت الافلاک

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۶

 

آن حسن که در پردهٔ غیبست نهان

وز پرتو اوست حسن در هر دو جهان

یک ذرّه اگر شود از آن حسن عیان

ظاهر گردد صد آفتاب از یک جان

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۷

 

فرماندهِ ملکِ انبیا کیست تویی

مصداق تعزّ من تشا کیست تویی

روشن نظر لقد رأی کیست تویی

هم دامن خلوت دنا کیست تویی

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۸

 

بر درگه حق کراست این عز که تراست

وز عالم قدس این مجاهز که تراست

حقّا که نیافت هیچ پیغامبرِ حق

این منزلت و مقام و معجز که تراست

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۹

 

ای رحمت عالمین، رحمت از تست

عصیان از ما، چنان که عصمت از تست،

لطفی بکن و روی مگردان از ما

چون پشتی عاصیان امت از تست

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۱۰

 

در امت تو اگر مطیعی نبود،

بر پشتی چون توئی بدیعی نبود

شاید که ز بیم معصیت خون گرید

آن را که بحق چون تو شفیعی نبود

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۱۱

 

چون هست شفیع چون تو صاحب کرمی

کس را نبود در همه آفاق غمی

گر رنجه کنی از سر لطفی قدمی

کار همه عاصیان بسازی به دمی

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۱۲

 

تا هست ز انگشت تو مه را راهی

میبشکافد ماه فلک، هر ماهی

تا روز قیامت که درآید از پای

دستش گیرد چون تو شفاعت خواهی

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۱۳

 

هم چار گهر،‌ چاکر دربان تواند

هم هفت فلک، حلقهٔ ایوان تواند

جانهای جهانیان، درین حبس حواس،

اجراخور نایبان دیوان تواند

عطار
 
 
sunny dark_mode