×
لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۱۸ - به شاهد لغت لست، بمعنی چیزی قوی
گر سیر شدی بتا ز من در خور هست
زیرا که ندارم ای صنم چیزی لست
لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۷۰ - به شاهد لغت چکوک بمعنی چکاوک
چون ماهی شیم کی خورد غوطه چغوک
کی دارد جغد خیره سر لحن چکوک
لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۷۱ - به شاهد لغت کوک، بمعنی نوعی تره یا کاهو
از زبان باشد بر مردم دانی
گاه آب دهی و گاه می آری کوک