شرط است وفا به عهد کردن

در پاس عهود جهد کردن

سفری که ازین بلند مهد است

یک نکته ازان وفا به عهد است

آنست همیشه مرد را جهد

[...]

خوش نغمه مغنی حجازی

این نغمه زند به پرده سازی

کز کعبه چو بازگشت مجنون

با شوقی از آنچه بود افزون

محمل به دیار لیلی افکند

[...]

مجنون چو به حکم آن دل افروز

محروم شد از زیارت روز

تا روز غمش به شب رسدی

صد ره جانش به لب رسیدی

شبها به لباس شبروانه

[...]

همسایه لیلی آن جمیله

می بود زنی نه زان قبیله

از کربت غربتش درون ریش

وز محنت بیوگی غم اندیش

برداشته شوهر از سرش پای

[...]

چون مانع دل رمیده مجنون

از صحبت آن نگار موزون

یعنی پدر بزرگوارش

آن در همه فن بزرگ کارش

سوگند که خورده بود از اول

[...]

مشاطه این عروس طناز

مشاطگی اینچنین کند ساز

کان پی سپر سپاه اندوه

در سیل بلا ستاده چون کوه

سرگشته چو گردباد در دشت

[...]

آن دور ز راه و رسم مردم

ره کرده به رسم مردمی گم

آن در تن او به جای دل سنگ

از وی تا دل هزار فرسنگ

مطموره نشین چاه غفلت

[...]

سوداگر چین این صحیفه

این نافه برون دهد ز نیفه

کان دم که ز گریه چشم مجنون

دور از لیلی نشست در خون

نومیدی دیدن جمالش

[...]

ریحان شکن حریم این باغ

این بو دهد از نسیم این باغ

کان لاله داغدار هر دشت

از نوفل و نوفلی چو برگشت

آزاده ز هر گروه بودی

[...]

چون صبحدم از غزاله خور

پوشید زمین غلاله زر

افشاند فلک ز چشمه قیر

از مهر غزاله قطره ها شیر

مجنون که به خواب بیخودی بود

[...]

خورشید به وقت بامدادان

چون داد مراد نامرادان

یعنی که به آفتابه زر ریخت

وز حقه پر گهر گهر ریخت

مجنون به هزار نامرادی

[...]

روشن سخن عرب کثیر

بر طارم نظم نجم نیر

با عزه که رشک حور عین بود

رونق شکن بتان چین بود

بیرون ز قیاس داشت میلی

[...]

چون رفت کثیر آن هنرور

زان صیدگه اندکی فراتر

آراسته دید مرغزاری

از باغ بهشت یادگاری

از سبزه زمین چو سبز مفرش

[...]

دهقان شکوفه بند این شاخ

استاد رقم نگار این کاخ

این حرف نوشت بر کتابه

کان خانه خراب این خرابه

چون شد به حدیث عشق مشهور

[...]

سیاح حدود این ولایت

نظام عقود این حکایت

زین قصه روایت اینچنین کرد

کان خاک نشیمن زمین گرد

نخجیر دره گوزن بیشه

[...]

لیلی چو به عزم خانه برخاست

خانه به جمال خود بیاراست

چشمش سوی آن رمیده افتاد

خون جگرش ز دیده افتاد

بگریست که ای فراق دیده

[...]

گوهر کش این علاقه در

زان در کند این علاقه را پر

کان هودجی مراحل ناز

وان حجلگی عماری راز

آهوی شکارگیر شیران

[...]

طبال سرای این عروسی

در پرده عاج و آبنوسی

این طبل گران نوا نوازد

وین پرده سینه کوب سازد

کان زخم دوال خورده عشق

[...]

آن عاشق از خرد رمیده

زاندیشه نیک و بد رهیده

از مستی عشق بود مجنون

دادش به میان مستی افیون

داغی ز فراق یار بودش

[...]

چون زرده بیضه های گردون

آمد سحر از سپیده بیرون

زیر خم طاق لاجوردی

زان زرده زمین گرفت زردی

مجنون پی جست و جوی دلبر

[...]