گنجور

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رفتن مجنون به حج بعد از اجازت خواستن از لیلی

 

شرط است وفا به عهد کردن

در پاس عهود جهد کردن

سفری که ازین بلند مهد است

یک نکته ازان وفا به عهد است

آنست همیشه مرد را جهد

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۲ - واقف شدن قبیله لیلی از عشق مجنون با وی و منع کردن وی از ملاقات با لیلی

 

خوش نغمه مغنی حجازی

این نغمه زند به پرده سازی

کز کعبه چو بازگشت مجنون

با شوقی از آنچه بود افزون

محمل به دیار لیلی افکند

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۳ - خبر یافتن پدر لیلی از ملاقات کردن وی با مجنون و سیاست کردن وی بر آن

 

مجنون چو به حکم آن دل افروز

محروم شد از زیارت روز

تا روز غمش به شب رسدی

صد ره جانش به لب رسیدی

شبها به لباس شبروانه

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۴ - رفتن مجنون به خانه بیوه زنی که در همسایگی لیلی می بود و منع کردن پدر لیلی آن بیوه زن را از آنکه مجنون را در خانه خود گذارد

 

همسایه لیلی آن جمیله

می بود زنی نه زان قبیله

از کربت غربتش درون ریش

وز محنت بیوگی غم اندیش

برداشته شوهر از سرش پای

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۶ - پیغام فرستادن مجنون پیش پدر تا لیلی را برای وی خواستگاری کند و بردن پدر وی اعیان قبیله را به جهت کفایت این مقصود

 

مشاطه این عروس طناز

مشاطگی اینچنین کند ساز

کان پی سپر سپاه اندوه

در سیل بلا ستاده چون کوه

سرگشته چو گردباد در دشت

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۷ - ابا نمودن پدر لیلی از پیوند دادن وی با مجنون

 

آن دور ز راه و رسم مردم

ره کرده به رسم مردمی گم

آن در تن او به جای دل سنگ

از وی تا دل هزار فرسنگ

مطموره نشین چاه غفلت

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دیده نوفل مجنون را در بادیه و بر وی ترحم کردن و وی را وعده دادن که لیلی را برای وی خواستگاری کند و ابا کردن پدر لیلی

 

سوداگر چین این صحیفه

این نافه برون دهد ز نیفه

کان دم که ز گریه چشم مجنون

دور از لیلی نشست در خون

نومیدی دیدن جمالش

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۹ - در صحرا و دشت گردیدن مجنون و خطاب کردن وی با گردباد

 

ریحان شکن حریم این باغ

این بو دهد از نسیم این باغ

کان لاله داغدار هر دشت

از نوفل و نوفلی چو برگشت

آزاده ز هر گروه بودی

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - باز خریدن مجنون غزالی را از صیاد و آزاد کردن وی بر یاد لیلی کردن وی بر یاد لیلی

 

چون صبحدم از غزاله خور

پوشید زمین غلاله زر

افشاند فلک ز چشمه قیر

از مهر غزاله قطره ها شیر

مجنون که به خواب بیخودی بود

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۱ - ملاقات کردن مجنون با شبان لیلی و خبر یافتن که مردان قبیله لیلی به غارت بیرون رفته اند و پیش لیلی رفتن وی

 

خورشید به وقت بامدادان

چون داد مراد نامرادان

یعنی که به آفتابه زر ریخت

وز حقه پر گهر گهر ریخت

مجنون به هزار نامرادی

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۲ - حکایت کردن کثیر شاعر عاشق عزه از مجنون پیش خلیفه

 

روشن سخن عرب کثیر

بر طارم نظم نجم نیر

با عزه که رشک حور عین بود

رونق شکن بتان چین بود

بیرون ز قیاس داشت میلی

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - رسیدن کثیر به روضه پر غزالان و خبر آوردن پیش مجنون و جواب آن شنیدن

 

چون رفت کثیر آن هنرور

زان صیدگه اندکی فراتر

آراسته دید مرغزاری

از باغ بهشت یادگاری

از سبزه زمین چو سبز مفرش

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - شنیدن خلیفه آوازه مجنون را در عشقبازی و شعرپردازی و طلب داشتن وی

 

دهقان شکوفه بند این شاخ

استاد رقم نگار این کاخ

این حرف نوشت بر کتابه

کان خانه خراب این خرابه

چون شد به حدیث عشق مشهور

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - صفت تابستان و خبر یافتن مجنون از رفتن لیلی به حج و همراه شدن با قافله وی

 

سیاح حدود این ولایت

نظام عقود این حکایت

زین قصه روایت اینچنین کرد

کان خاک نشیمن زمین گرد

نخجیر دره گوزن بیشه

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۶ - رسیدن مجنون در قافله لیلی به کعبه و در مناسک حج با وی عشق باختن

 

لیلی چو به عزم خانه برخاست

خانه به جمال خود بیاراست

چشمش سوی آن رمیده افتاد

خون جگرش ز دیده افتاد

بگریست که ای فراق دیده

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - دیدن جوانی از ثقیف لیلی را در راه کعبه و عاشق شدن بر وی و نکاح کردن وی

 

گوهر کش این علاقه در

زان در کند این علاقه را پر

کان هودجی مراحل ناز

وان حجلگی عماری راز

آهوی شکارگیر شیران

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۸ - شنیدن مجنون شوهر کردن لیلی را و اضطراب نمودن وی از آن

 

طبال سرای این عروسی

در پرده عاج و آبنوسی

این طبل گران نوا نوازد

وین پرده سینه کوب سازد

کان زخم دوال خورده عشق

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۹ - زیادت شدن اندوه مجنون از شوهر کردن لیلی و از انسیان بگسستن و با وحشیان پیوستن

 

آن عاشق از خرد رمیده

زاندیشه نیک و بد رهیده

از مستی عشق بود مجنون

دادش به میان مستی افیون

داغی ز فراق یار بودش

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۰ - میهمان شدن مجنون شخصی را و هم آواز شدن با مرغی که از جفت خود جدا افتاده بود و ناله و فریاد می کرد

 

چون زرده بیضه های گردون

آمد سحر از سپیده بیرون

زیر خم طاق لاجوردی

زان زرده زمین گرفت زردی

مجنون پی جست و جوی دلبر

[...]

جامی
 
 
۱
۲
۳