گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۸

 

این خرقهٔ چار وصله بگذار

وان خلعت پادشاه بردار

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۵

 

این خرقهٔ چار وصله بگذار

وان خلعت پادشاه بردار

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۸۱

 

جان کهنم به عشق نو شد

دل رفت و به عشق در گرو شد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۹۳

 

چیزی که مراد دل بر آن است

دلخواه من است و دلبر آن است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۰۴

 

خوش لب ماست یک زمان بنشین

وز لب من گل دو سر بر چین

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۰۷

 

در آینهٔ تمام اشیا

بنموده جمال جمله اسما

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۱۴

 

در دیدهٔ ما نظر کن ای شاه

ای نور دو چشم نعمت‌اللّه

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۲۷

 

در وصف و کمال قدر او گفت

لولاک لما خلقت الافلاک

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۲۸

 

دل حاضر دار با خدایت

تا فیض بیابی از عنایت

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۲۹

 

دل مغرب نور ماه شاهی است

دل مشرق مهر صبحگاهی است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۳۹

 

رحمی به دلم کن ای برادر

عود دل من ز خود روا بگذر

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۴۰

 

رندی که حریف ماست دایم

افتاده مدام در شراب است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۴۲

 

رو طاعت و خیر کن که دین است

دین تو و هم دیانت این است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۴۴

 

ستر است و ستایر و ستور است

بردار حجاب اگر چه نور است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۷۳

 

عشق است که گوهر محیط است

عشق است که بحر بیکران است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۹۹

 

گر جوهر جان ما بود پاک

ما را نبود ز هیچ کس باک

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۱

 

گر زان که تو پاکی ای برادر

هرگز ننهد تو را بر آذر

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۳۶

 

می دار به دست خود ترازو

تا ره نزند کسی تو را زو

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۴۹

 

نه فقر بماند و غنا هم

نه حکم فنا و نه بقا هم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۵۵

 

ویران شده از رئیس ده ده

از بس که طلب کند که ده ده

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode