گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۱۳

 

کهتر و مهتر از وضیع و شریف

همه از روزگار رنجورند

دوستان گر به دوستان نرسند

اندر این روزگار معذورند

ترکان تو وشاق خورشید

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۳۰

 

تا بشنیدم که ناتوانی

دلتنگ شدم چنانکه دانی

گفتم شخصی بدان لطیفی

افسوس بود به ناتوانی

افتاد ز هاتفی به گوشم

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۳۱

 

پیری ز وجود من برون برد

آن لطف و صفا و آن ظریفی

پیری و جوانی این دو در من

این کرد بهاری آن خریفی

ادیب صابر
 
 
sunny dark_mode