گنجور

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۵

 

بیدار شد ز خواب بخت به خواب من

طالع چوشد به صبح آن آفتاب من

مستم چوچشم دوست مستی چنین نکوست

زانگور تاک نیست اما شراب من

از چشم پرخمار خوابم ربوده یار

[...]

بلند اقبال
 
 
sunny dark_mode