گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰

 

تا پیش پای بیند دور از تو دیدهٔ ما

نزدیک کرده ره را پشت خمیدهٔ ما

از سیل گریهٔ ما آفت ز بسکه دیده است

ناید به روی ما باز رنگ پریدهٔ ما

زآسایشی که دارد رفته به خواب راحت

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۶

 

برق سبک عنان را پروای خار و خس نیست

دام و قفس چه سازد با دل رمیده ما؟

دست گرهگشایی است از کار هر دو عالم

در دامن توکل پای کشیده ما

هر چند دیده ها را نادیده می شماری

[...]

صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۸

 

از باده پس نیامد، رنگ پریده ما

برگشتگی ندارد، صید رمیده ما

دیشب به ما درآویخت، امشب ز ما عنان تافت

گویی ندیده ما را، آن شوخ دیده ما

کندیم دل ز شمشاد، از بهر آن سهی قد

[...]

طغرای مشهدی