×
سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۳۴۲ - خواص گوی
شوخ خواص گوی ز درد من آب شد
داروی کار داد و مقید به خواب شد
سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۳۴۴ - پتک فروش
ماه پتک فروش به پل کرده ماجرا
از دست او گرفتم و کردم به زیر پا
سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۳۴۵ - ارباب زاده
ارباب زاده رفت و دلم را فگار کرد
غمهای او به دهر مرا پای کار کرد
سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۳۴۶ - مشک ساز
ای دوستان ز شوخ مشک ساز الحذر
دوکان اوست پر ز مشک های گربه سر
سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۳۵۱ - طراح
دلبر طراح من دارد عجب آی و روی
کرده پیدا از برای عاشقان طرح نوی
سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۳۵۶ - کلندگر
شوخ کلندگر که به جان شعله می زند
در هر زمین که دید مرا رود می کند