گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۱

 

از فیض نوبهار، زمین بزم چیده ای است

دست نگار کرده، رخ می کشیده ای است

باغ از شکوفه، لیلی چادر گرفته ای

از لاله کوه، عاشق در خون تپیده ای است

عالم ز ابر، موج پریزاد می زند

[...]

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۰

 

دشت جنون ز فتنه چشم تو دیده ای است

هر موج اشک خیل غزال رمیده ای است

یک عمر در شکنجه امید بوده ایم

هر ذره خاک ما دل منت گزیده ای است

چون خامه سر به راه طلب را دلیل نیست

[...]

اسیر شهرستانی
 
 
sunny dark_mode