گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۴

 

آن بت که قبله دل عشاق روی اوست

هرجا که هست روی دل ما بسوی اوست

ای دل چراغ دیده تاریک بر فروز

تا خانه روشن از اثر شمع روی اوست

من خاک کوی او نفروشم بآب خضر

[...]

اهلی شیرازی