گنجور

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۸

 

منگر بعاشقان،که ز صد یک نشان نماند

معشوق را ببین که ز صد یک نشانه ماند

تا آتش هوای تو در دل زبانه زد

مارا زبان همان شد و دیگر زبانه ماند

بر آستان دوست نماندند عاشقان

[...]

قاسم انوار
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱

 

از سینه دل رمید و بزلف تو رام ماند

مرغ از قفس پرید و گرفتار دام ماند

می گفتمش غم دل و، عمدا نکرد گوش؛

تا غیر آمد و، سخنم ناتمام ماند!

از ساقی سپهر فغان، کز جفای او

[...]

آذر بیگدلی
 
 
sunny dark_mode