گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸

 

ایام، خوشدلی بستمکار می دهد

گریه بزخم و خنده بسوفار می دهد

نه صورت پری است بخلوتسرای تو

شوق تو پر بصورت دیوار می دهد

بیحاصلان ز محنت ایام فارغند

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰۷

 

شوخی که عرض حسن به اغیار می دهد

آب خضر به صورت دیوار می دهد

زودا که رخ به خون جگر لاله گون کند

آن ساده دل که تربیت خار می دهد

روشندلان ز خصم ندارند جان دریغ

[...]

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۶

 

مست است و عرض آتش رخسار می دهد

خورشید را گداخت که را بار می دهد

خط از رخش دمید و هنوز آه می کشیم

داریم خضر و تشنگی آزار می دهد

شد موج خیز شعله غبارم چو درد می

[...]

اسیر شهرستانی
 
 
sunny dark_mode