×
سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب دوم » داستان غلام بازرگان
جایی رسیدهای که نبیند محیطِ تو
گر سوی چرخ بر شود اندیشه سالها
روزی که روزگار بنایِ تو مینهاد
ناهید رودها زد و خرشید فالها
۲ بیت