گنجور

وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - نیز در مدح ملک اتسز گوید

 

ملک بهار گشت مقرر بنام گل

ناکام شد ولایت بستان بکام گل

بلبل خطیب وار بر اطراف شاخها

بر خواند خطبهٔ ملکانه بنام گل

از دام گل گرفت حذر زاغ حیله گر

[...]

وطواط
 

وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - هم در مدح اتسز گوید

 

ای برده آتش رخ تو آب روی من

رفته دل از محبت و رفته ز کوی من

با روی نیکوی تو نماندست هیچ بد

کز روی نیکوی تو نیامد بروی من

نی از تو هیچ وقت سلامی بنزد من

[...]

وطواط
 

وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - نیز در ستایش اتسز خوارزم شاه

 

جانا،دلم به عشق گرفتار می‌کنی

جان مرا نشانهٔ تیمار می‌کنی

بس اندکست میل تو سوی وفا و لیک

اندر جفا تکلیف بسیار می‌کنی

با من همیشه چرخ ستمگار بد کند

[...]

وطواط
 
 
sunny dark_mode