گنجور

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۳ - گریهٔ پنهان

 

کلک قضا نوشت چو دیوان فاطمه

دست قدر گرفت گریبان فاطمه

مامش خدیجه چون به بهشت برین شتافت

شد آشکار گریهٔ پنهان فاطمه

بابش نبی چو عالم فانی وداع کرد

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۴ - بضعه الرسول

 

آه از دمی که فاطمه دخت پیمبرا

با حالتی عجیب درآید به محشرا

بر دست راستش در دندان مصطفی

بر دست چپ عمامهٔ پر خون حیدرا

بر دوش راست، جبه آغشته ای به زهر

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۷ - سیل اشک

 

شکر خدا کز امت پاک پیمبرم

سر خوش ز جام مهر و تولای حیدرم

هستم غلام فاطمه و هر دو سبط او

کان هر سه تن، به را نجاتند رهبرم

بعد از امام تشنه جگر، شاه دین حسین

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۵ - در اشک

 

شد وقت آن که باز کنم گریه زار زار

ریزم سرشک از مژه چون ابر نوبهار

بلبل صفت کشم ز جگر آه آتشین

کز سوزه آه من شرر افتد به شاخسار

دیوانه وار، روی کنم سوی کوه و دشت

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۲ - آفتاب برج امانت

 

باران مگر به کرب وبلا قحط آب بود

کاطفال راز سوز عطش، دل کباب بود

سلطان ملک عشق حسین آنکه جبریل

دربان خاص بارگه آن جناب بود

از صدر زین فتاد به گودال قتلگاه

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۳۲ - واقعهٔ کربلا

 

یاران مگر حسین ولی خدا نبود؟

یا یادگار فاطمه و مرتضی نبود؟

تا روزگار چید به گیتی اساس ظلم

ظلمی چو ظلم واقعهٔ کربلا نبود

از بی کسی نهاد سر خود به روی خاک

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۳۳ - فزون از ستاره زخم

 

شاهی که جان سپرد و، ببر مادرش نبود

جز خاک گرم کرب و بلا بسترش نبود

لب تشنه جان سپرد میان دو نهرآب

گویا که آب، مهریهٔ مادرش نبود

در حال احتضار، به هر سو نظر نمود

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۳۶ - چرخ نیلگون

 

ای زخم های پیکرت از اختران فزون

وی چهره ات زخون گلوی تو لاله گون

مقتول چون تو دیده ندیده است تا به حال

قاتل چو شمر، کس نشنیده است تا کنون

جرمت چه بود شمر سرت از قفا برید

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۴۷ - کشتهٔ غریب

 

ای در عزات خالق اکبر، گریسته

جبریل پیک ایزد داور گریسته

در ماتم تو ای شه اقلیم عاشقی!

جد گرامی تو پیمبر گریسته

تنها همین نه جد تو در ماتمت گریست

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۴۸ - مظلوم کربلا

 

چشمی که در عزای شه کربلا گریست

کم نوریش مباد که به اله به جا گریست

گریان در این عزا نه همین چشم ما وتوست

زین ماجرا فرشتهٔ عرش علا گریست

در این عزا که هست عزادارمصطفی

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۵۱ - نقطهٔ پرگار

 

تو نور چشم احمد مختاری ای حسین

آرام جان حیدرکراری ای حسین

تو گوشوار عرش خداوند اکبری

دریای صبر را در شهواری ای حسین

این سقف بی ستون، که سپهرش نهند نام

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۵۳ - لوای ماتم

 

ای کشته ای که مقتل تو دشت کربلاست!

وی تشنه ای که خون تو را خونبها خداست

بگذشته قرن ها ز زمان شهادتت

اما لوای ماتم تو ابد بپاست

گریم به پیکر تو که افتاده بر زمین

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۵۴ - دجلهٔ زلال

 

ای گوشوار عرش خداوند ذوالجلال

ای منبع مروت وای معدن کمال!

ای با غم و مصیبت دور زمانه جفت

ای درمقام صبر و رضا طاق وبی همال!

آدم به باغ خلد بود از غمت ملول

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۵۵ - اهل حرم

 

شاهی که بود آینهٔ حسن ذوالجلال

صاحب عزای اوست خداوند لایزال

درکربلا ز خنجر بیداد، شد قتیل

صد پاره اوفتاد تنش در صف قتال

شمر از قفا برید سرش را ولی نریخت

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۵۶ - صدای العطش

 

از چیست؟ بانگ ناله، به ارض و سما هنوز

وز چیست؟ شور و ولوله در ماسوی هنوز

بگذشته قرن ها ز غم کشتن حسین

باشد لوای ماتم آن شه بپا هنوز

از قتل پور فاطمه بگذشته سال ها

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۵۹ - شفیع روز قیامت

 

«یکدم دلم رها ز غم لاله ها نشد»

«جز خون دل، ز دیده به دامان ما نشد »

ای روز گار، در عجبم کز عناد تو

یک تن نشد که خستهٔ رنج و عنا نشد

روزی نشد شب و، شبی از گردش تو روز

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۶۱ - سیلاب اشک

 

ای دل! بیا که ناله و آه و فغان کنیم

سیلاب اشک، از مژه بر رخ روان کنیم

گاهی زنیم بر سر و،گه جامه بردریم

گه آشکار گریه و، گاهی نهان کنیم

یاد آوریم واقعهٔ دشت کربلا

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۶۲ - صدف دیده

 

در خانه ای که بزم مصیبت بپا شود

دولت نصیب صاحب بزم عزا شود

هر مرد و زن که گریه کند در غم حسین

فارغ ز هول پرسش روز جزا شود

هر قطره اشک، کز صدف دیده ای چکد

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۶۶ - عزای سبط نبی

 

ظلمی که بر حسین علی شد به کربلا

کس در جهان ندیده چنین ظلمی برملا

تنها همین نه مردم ایران بپا کنند

بزم عزای سبط نبی را به خانه ها

در هند و، سند و، بلخ و، بخارا و، زنگ و، روم

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۷۰ - بادهٔ عشق

 

ای کشته ای که کعبهٔ عشق است کوی تو!

روی تمام عالمیان است سوی تو

ما را شراب کوثر و تنسیم گو مباش

چون خورده ایم بادهٔ عشق از سبوی تو

آب حیات و کوثر و تنسیم و سلسبیل

[...]

ترکی شیرازی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode