گنجور

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸ - قطعه

 

پرورد بهر خدمت خلق آنکه خویش را

حاصل رضای حضرت پروردگار کرد

با نام نیک زنده بود خیرخواه خلق

کی میرد آنکه خدمت مردم شعار کرد

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۴ - قطعه

 

گنج منست نیروی من بهر کسب و کار

بر گنج پادشاه دهد مایه گنج من

ونجی ز دست من بکسان کی رسد که حق

گسترده است خوان من از دسترنج من

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۷ - قطعه

 

پرسید سائلی ز من آن آب خشگ چیست

کز چشمه کشت جاری و آن چشمه تر نکرد

گفتم که هست آن ادبیات بی‌فروغ

کاندر وجود قائل خود هم اثر نکرد

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode