×
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶
روی تو چون نوبهار جلوهگری میکند
زلف تو چون روزگار پردهدری میکند
والله اگر سامری کرد به عمری از آنک
چشم تو از سحرها ماحضری میکند
مفلسی من تو را از بر من میبرد
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴۸
کارجهان خواه عجز، خواه سری میکند
آگهی اینجا کجاست بیخبری میکند
مقصد عزم نفس هیچ نمودار نیست
یک تپش پا به گل نامهبری میکند
کیست کزین خاکدان گرد بلندی نکرد
[...]