×
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۲۷ - حکایت تیز بصری حسن بصری رضی الله عنه که نکته حکمت حجاج را در ظلمات ظلم او مشاهده نموده
پیش وی آید المی جانگداز
سوزد ازان حسرت دور و دراز
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۲۸ - مقاله چهارم در اقامت نمازهای پنجگانه که پنجه طاقت قوی پنجگان تاب مشقت داده اوست و جبین عزت گردن فرازان به خاک مذلت نهاده او
دین تو را نیست ستون جز نماز
بهر قیامش چو ستون قد فراز
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۲۸ - مقاله چهارم در اقامت نمازهای پنجگانه که پنجه طاقت قوی پنجگان تاب مشقت داده اوست و جبین عزت گردن فرازان به خاک مذلت نهاده او
خیز و تو هم برگ تعبد ساز
جمع کن این چند عمل در نماز
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۲۹ - حکایت کشیدن پیکان از تیر راست رو کیش ولایت کرم الله تعالی وجهه در وقتی که از کشاکش کمان مجاهده بر نشان مشاهده افتاده بود
صورت حالش چو نمودند باز
گفت که سوگند به دانای راز
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۳۴ - مقاله هفتم در اشارت به زیارت بیت الله الحرام که به وادی تگ و پویش در پس هر سنگی سرهنگی سر نهاده و در بوادی جست و جویش در هر بن خاری گرفتاری از پای درافتاده
خیز که شد پرده کش و پرده ساز
مطرب عشاق ز راه حجاز
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۳۴ - مقاله هفتم در اشارت به زیارت بیت الله الحرام که به وادی تگ و پویش در پس هر سنگی سرهنگی سر نهاده و در بوادی جست و جویش در هر بن خاری گرفتاری از پای درافتاده
پاشنه از خنده دهان کرده باز
ز آبله ها ریخته اشک نیاز
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۱ - حکایت عارف دل بیدار شب زنده دار
او نظر لطف به من کرده باز
دیده اقبال من از وی فراز
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۲ - مقاله یازدهم در نشان دادن از حال صوفیان که نشان ایشان بی نشانی است و زندگانی ایشان در جان فشانی
رخ به زمین سای به وقت نماز
زانکه مصلاست حجاب نیاز
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۳ - حکایت صوفیی که در سماع غنای مغنیه خرقه فقر از سر برکشید و از لجه بی آرام بحر حقیقت به ساحت ساحل مجاز آرمید
تا به حقیقت نکشید آن مجاز
باز نیامد به سر خرقه باز
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۲ - مقاله شانزدهم در شرح حال نو رسیدگان غره به عهد جوانی که غره ماه عیش و کامرانی است
ترسمت آن پایه نگردد به ساز
مانی از آداب جوانیت باز
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۳ - حکایت زاغی که چند روز در قفای کبکی دوید و از رفتار خود بازمانده به وی نرسید
تیهو و دراج بدو عشقباز
بر همه از گردن و سر سرفراز
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۵ - حکایت زنگی که روی خود را در آیینه بی زنگ دید و به عکس روی خود آیینه را نپسندید
مانده دهن چون دهن جیفه باز
ناشده همچون در محنت فراز
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۶ - مقاله هژدهم در اشارت به عشق که شور آن نمک خوان جگرخواران است و جراحت آن راحت جان دلفگاران
هر که شد از سروقدان سرفراز
ساخت سرت پست به خاک نیاز
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۶ - مقاله هژدهم در اشارت به عشق که شور آن نمک خوان جگرخواران است و جراحت آن راحت جان دلفگاران
یار هم آواز به هر حیله ساز
تو ز تب فرقت او در گداز
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۶۲ - ختم خطاب و خاتمه کتاب
دیده حرفی که بود دیده باز
گردد ازو وقت کتابت فراز