گنجور

جامی » هفت اورنگ » تحفة‌الاحرار » بخش ۴۱ - حکایت عارف دل بیدار شب زنده دار

 

او نظر لطف به من کرده باز

دیده اقبال من از وی فراز

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » تحفة‌الاحرار » بخش ۶۲ - ختم خطاب و خاتمه کتاب

 

دیده حرفی که بود دیده باز

گردد ازو وقت کتابت فراز

جامی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۲ - آغاز سخن

 

از طرف حسن برون تاخت ناز

وز طرف عشق در آمد نیاز

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۳ - در سپاسگزاری

 

هست خدا آن که بود بی‌نیاز

در همه کاری همه را کار ساز

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۳ - در سپاسگزاری

 

گشت تهی بزم ز شمع طراز

ماند همین دوده‌ای از شمع باز

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۴ - حکایت

 

آب درین بادیه اشک نیاز

هادی ره مرحمت کار ساز

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۵ - حکایت

 

گرچه شود ریش به غایت دراز

ریش درازت نکند نکته ساز

وحشی بافقی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
sunny dark_mode