گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴

 

شک به عدم نیست که او هیچ نیست

شک به وجود است و هم او هیچ نیست

نیست گمانم که جز او هیچ نیست

هست یقینم که جز او هیچ نیست

معنی هو با تو بگویم که چیست

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۸

 

ما به تو هستیم و تو هستی به خود

غیر تو را هست نگوید خرد

غیر یکی در دو جهان هست نیست

گرچه نماید به ظهور آن دو صد

ذات یکی و صفتش بی شمار

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۹

 

دولت وصل تو به ما کی رسد

منصب شاهی به گدا کی رسد

تا نخورد دُردی دردت به ذوق

صوفی صافی به صفا کی رسد

هر که به خود راه خدا می رود

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۹

 

یک نظر در چشم مست ما نگر

عین ما در عین این دریا نگر

میل ما داری به میخانه خرام

مجلس رندان ما آنجا نگر

صورت و معنی عالم را ببین

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۶

 

ای دهنت وهم میانت خیال

کار دل از هر دو خیال محال

لب به لبم نه که به جان تشنه ام

ای لب تو چشمهٔ آب زلال

مصحف روی تو چو یوسف بدید

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۷

 

ای لب تو چشمهٔ آب زلال

مجلس تو مجمع اهل کمال

نقش خیال تو نگارم به چشم

خوشتر ازین نقش که بسته خیال

دیده بر او بد به مژه خاک راه

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۷۲

 

باز هوای تو هوس کرده ایم

از هوس غیر تو بس کرده ایم

تا هوس عشق تو کردیم ما

در هَوست ترک هوس کرده ایم

در هوس شکر لعل لبت

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷۷

 

جام می عشق تو نوشم به جان

دُردی دردت نفروشم به جان

از سر کویت نروم بعد از این

در ره عشق تو بکوشم به جان

نالهٔ دلسوز من از حالتی است

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۱

 

گر خبری داری از آن و از این

چشم گشا بوالعجبی را ببین

نیم تنی ملک جهان را گرفت

گشت فقیری شه روی زمین

پای نه و چرخ به زیر قدم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۵

 

گنج او در کنج دل ای جان بجو

جان فدا کن حضرت جانان بجو

سینهٔ بی کینهٔ ما را طلب

مخزن اسرار آن سلطان بجو

نقش می بندم خیال این و آن

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۹

 

دیدهٔ دل از تو منور شده

مجمع جان از تو معطر شده

زلف تو آشفته شده سر به سر

در سر سودات بسی سر شده

این دل ما بود به عشق تو خوش

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳۰

 

دیده صبح از تو منور شده

طرهٔ شام از تو معنبر شده

باد صبا بوی تو را یافته

عالم از آن بوی معطر شده

در نظر اهل نظر کائنات

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۸۳

 

ساقی اگر باده از آن خم دهد

خرقهٔ صوفی ببرد می‌ فروش

مطرب اگر پرده ازین ره زند

باز نیایند حریفان به هوش

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۰۹

 

نیم تنی ملک سلیمان گرفت

چشم گشا قدرت یزدان ببین

پای نه و چرخ به زیر رکاب

دست نه و ملک به زیر نگین

ملک خدا می دهد اینجا که راست

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۲۱

 

هر یک از اسمای حق در علم او

صورتی دارد که باشد عین تو

نور هر عینی که می بیند بصر

وجه خاصی می نماید در نظر

جود او بخشید اسما را وجود

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۷۵

 

اسم اعظم ذات و مجموع صفات

خوش ظهوری کرده‌اند در کاینات

لفظ اللّه اسم اسم اعظم است

صورت این اسم اعظم آدم است

اسم اعظم جامع اسما بود

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۸۲

 

جنّت ذاتند اعیان گوش کن

در چنین جنّت شرابی نوش کن

عالم ارواح جنات صفات

جمله می ‌یابند ازین جنّت حیات

ملک باشد جنّت خاص ملک

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۷۱

 

پیرهن و یوسف و بو می ‌رسد

در عقبش نیز خود او می ‌رسد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۴۶

 

نقش و خیالی است حدوث از قدیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۴۷

 

نقطه ای که الف نقش بست

بر در محجوبهٔ احمد نشست

شاه نعمت‌الله ولی