گنجور

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲

 

یار به من باز جفا می‌کند

ترک مدارا و وفا می‌کند

می‌زندم گرچه به تیر نگه

رحمت و بی‌رحمی نما می‌کند

می‌کشدم هر نفسی چند بار

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶

 

آبله شد سد ره منزلم

دست کرم را عرق سائلم

رفت دلم در پی عرض ادب

بار امانت نکشد محملم

دور مبادا ز جبینم عرق

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹

 

ناله همان به که ز دل سر کنم

گوش فلک را ز فغان کر کنم!

طفل دبستان جنونم کنون

نسخه دیوان غم از بر کنم

دهر شود صفحه نیستان قلم

[...]

طغرل احراری
 
 
sunny dark_mode