گنجور

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

اشک چو پرده می‌درد، خلوتیان راز را

چند به دل فرو خورم، ناله جان‌گداز را؟

هر سحری ز خون دل، آب زنم به راه تو

رفته به دامن مژه، سجده‌گه نیاز را

دیده شب نخفته را، وصف دو زلف او مکن

[...]

امیر شاهی
 
 
sunny dark_mode