گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

تیغ تو نه ماهه بود حامله از نه فلک

لاجرمش فتح و نصر هست بنات و بنین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

گر به مثل روز رزم رخش تونعل افکند

یاره کند در زمانش دست شهور و سنین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

چون ز خروش دو صف وقت هزاهز کند

چشم جهان اختلاج، گوش زمانه طنین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

کوس و غبار سیاه طوطی و صحرای هند

خنجر و خون سپاه آینه و بحر چین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

صاحب بدر و حنین از تو گشاید فقاع

کان گهر چون سداب برکشی از بهر کین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

گنبد نیلوفری گنبدهٔ گل شود

پیش سنانت کز اوست قصر ممالک حصین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

تیغ زبان شکل تو از بر خواند چو آب

ابجد لوح ظفر از خط دست یقین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

از پی خون خسان تیغ چه باید کشید

چون ملک الموت هست در کف رایت رهین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

خلق تو از راه لطف جان برباید ز خلق

چون حرکات هزار در نغمات حزین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

از عدوی سگ صفت حلم و تواضع مجوی

زانکه به قول خدای نیست شیاطین ز طین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

ای همه هستی که هست از کف تو مسعار

نیست نیازی که نیست بر در تو مستعین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

هر که به درگاه تو سجده برد روز حشر

آیت لاتقنطوا نقش زند بر جبین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

چون تویی اندر جهان شاه طغان کرم

کی رود اهل هنر بر در تاش و تکین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

بنده ز بی‌دولتی نیست به حضرت مقیم

دیو ز بی‌عصمتی نیست به جنت مکین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

شاید اگر در حرم سگ ندهد آب دست

زیبد اگر در ارم بز نبود میوه چین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

گر ز درت غایب است جسم طبیعت پذیر

معتکف صدر توست جان طریقت گزین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

مهره نگر، گو مباش افعی مردم گزای

نافه طلب، گو مباش آهوی صحرا نشین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

کی رسد آلوده‌ای بر در پاکان که حق

بست در آسمان بر رخ دیو لعین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

گر ره خدمت نجست بنده عجب نی ازانک

گرگ گزیده نخواست چشمهٔ ماء معین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

بنده سخن تازه کرد وانچه کهن داشت شست

کان همه خر مهره بود وین همه در ثمین

خاقانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۷
sunny dark_mode