گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴ - مدیح سیف الدوله محمود

 

هر که ز فرمان تو گردن روزی بتافت

گردون از گردنش پاک بپالود خون

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴ - مدیح سیف الدوله محمود

 

گلبن دولت مدام پیش تو بشکفته باد

فی نعم لایزول فی دول لایحون

مسعود سعد سلمان
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۸ - در مدح نصرالله بن داود سرخسی

 

پیش پریشان مکن از پی آشوب من

زلف گره بر گره جعد شکن بر شکن

ای ز رخت برده نور فر کلاه سپهر

وی ز لبت برده آب رنگ عقیق یمن

از لب تو شرم داشت مایهٔ مل در قدح

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳ - در مدح خواجه حکیم حسن اسعد غزنوی

 

حنجر ادبار را خنجر اقبال زن

سلسلهٔ جاه در کنگر سدره فگن

سنایی
 

عین‌القضات همدانی » لوایح » فصل ۱۰۸

 

برسر کویت بسی کشته و مرده ولی

کشته نیابد قصاص مرده نیابد کفن

عین‌القضات همدانی
 

محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل دوم - حکایاتی که بر زبان شیخ رفته » حکایت شمارهٔ ۸۷

 

قالواخراسان اخرجت رشأ

لیس له فی جماله

فقلت لاتنکروامحاسنه

فمطلع الشمس من

محمد بن منور
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

وصل ندیده به خواب فرض کنی خوش‌دلی

بر سر خوان تهی کس نکند آفرین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

در غمت ای زود سیر تشنهٔ دیرینه‌ام

تشنه به جز من که دید آب‌خورش آتشین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

گلبن وصل تو را خار جفا در ره است

مهره چه بینی به کف مار نگر در کمین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

عشق توآم پوستین گر بدرد گو بدر

سوختهٔ گرم رو تا چکند پوستین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

همت خاقانی است طالب چرب آخوری

چون سر کوی تو هست نیست مزیدی بر این

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

حاجت گفتار نیست ز آنکه شناسد خرد

سندس خصر از پلاس عبقری از گور دین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

گرچه در این فن یکی است او و دگر کس به نام

آن مگس سگ بود وین مگس انگبین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

ای ملکوت و ملک داعی درگاه تو

ظل خدایی که باد فضل خدایت معین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

بارهٔ بخت تو را باد ز جوزا رکاب

مرکب خصم تو را باد نگون‌سار زین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

هست لب لعل تو کوثر آتش نمای

هست کف شهریار گوهر دریا یمین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

چرخ به هرسان که هست زادهٔ شمشیر اوست

گربه بهر هر حال هست عطسهٔ شیر عرین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

ای به تو صاحب درفش چتر فریدون ملک

وی ز تو طالب نگین دست سلیمان دین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

پر خدنگ تو هست شهپر روح القدس

پرچم رخش تو هست ناصیهٔ حور عین

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

نوبتی بدعه را قهر تو برد طناب

صیرفی شرع را قدر تو زیبد امین

خاقانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۷
sunny dark_mode