ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰
از پس ماهی سه چار این زن از آن شوی
زاد یکی دختری خمیده و لاغر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰
دخترکی شوربخت و گول و تهی مغز
دخترکی زشت روی و کوژ و سبکسر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰
تازه عروسی بنام غفلت کورا
مستی پیرایه بود و پستی زیور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰
جهل که بدمردکی غلیظ و گران طبع
سرکش و تند و شریر و شوم و ستمگر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰
جانور آزار و تیره مغز چو کفتار
آدمی اوبار و خیره چشم چو اژدر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰
از پی کابین غفلت از ره شهوت
حلقه فرو کوفت جاهلانه بر آن در
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰
دوختش از آه و ناله جامه بر اندام
ساختش از درد و غصه رخت به پیکر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰
غازه ز خون و ز غبار غصه سپیداب
سودش بر چهرگان زشت مجدر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰
وسمه ز نیل عزا و سرمه ز کوری
گردش بر حاجب و جفون مکدر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰
جای سپندش همی برابر رخسار
جان و دل مردمان بسوخت بمجمر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰
ساخت ز خاشاک ذلت او را بالین
دوخت ز خاکستر کسالت بستر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰
دادش آنکه بدست جهل و بدو گفت
تخته و در نیک جفت کرده دروگر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰
چون زن و شوهر بحجله دیر بماندند
چار ثمرزاد ازین دو نخل تناور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰
فقر و پریشانی و ملالت و خواری
زاد از این هر دو این چهار برادر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰
کوفته مغز حکیم و خاطر نادان
سوخته جان گدا و خان توانگر