گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱

 

زلف تو از مشک و مشک پر گره و بند

لب ز عقیق و عقیق پر شکر و قند

فتنه قند تو نیکوان خراسان

بسته بند تو جاودان دماوند

حسن تو روی تو را به نور بپرورد

[...]

ادیب صابر
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۳

 

زلف به شانه زنی و طره فشانی

بس بود این فتنه را دلیل و نشانی

فتنه برانگیختند طره و زلفت

چون به لب این فتنه را فرو ننشانی

راحت هر تن ز جان بود زچه معنی

[...]

ادیب صابر
 
 
sunny dark_mode