×
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۰ - در ستایش حافظ
بیا ای گنج بی پایان، چو خود ما را توانگر کن
مس بی قیمت ما را به اکسیر نظر زر کن
تو بحر گوهر و کانی، تو عین آب حیوانی
وجود خاکی ما را حیاتی بخش و گوهر کن
لب لعل تو چون دارد به جانبخشی ید بیضا
[...]
بابافغانی » دیوان اشعار » ترکیبات » ترکیب بند در رثاء سلطان یعقوب
مسیحا گو بماتم چشمه ی خورشید را تر کن
خضر گو آب حیوان را بریز و خاک بر سر کن
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۲۴
برآورد از نهادت گرد عصیان، گریه ای سر کن
اگر دل را نسازی آب، باری دیده ای تر کن
ز غفلت چند خواهی روز را شب کرد ای غافل؟
شبی را هم ز آه آتشین روز منور کن
نسازی گر دهانی را چو نخل بارور شیرین
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۸۹
ز اهل عقل همواری به مجنونان فزون تر کن
به ترخانان درگاه الهی با ادب سر کن