نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۱۲ - دستوری پادشاهزاده ملازمان را از برای هیمه جمع نمودن
چو از شه نغمهٔ رخصت شنیدند
به سوی هیمه چون آتش دویدند
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - تعریف قحط دکن
زبس خواری ازین عزت کشیدند
وطن را باز بر غربت گزیدند
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - داستان سرکوبی و قتل ججهار سنکهه بندئله به سرداری اورنگ زیب پسر شاه جهان که بعد از وی بسلطنت نشست
که ناگاه از قفاشان در رسیدند
بچشم خود چو مرگ خود بدیدند
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲
برون ز اندازه انجم می طپیدند
مگر از شادی شب می بریدند
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - جنگ ها جو
به باغ از باد، بوی می شنیدند
کدوها هرطرف گردن کشیدند
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - جنگ ها جو
پس از چندی که منزل می بریدند
به نزدیکی آن سرحد رسیدند
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - جنگ ها جو
سپاه نصرت آیین چون رسیدند
ز مقهوران اثر برجا ندیدند
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر
که ترسم خلق چون مرگم شنیدند
طمع یکبارگی از من بریدند،
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر
چو نام گوهر و دریا شنیدند
ز حرف آشنا سویم دویدند
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر
پریشان خاطران وقتی رسیدند
که آن گنج گهر در خاک دیدند
قدسی مشهدی » مثنویها » شمارهٔ ۷ - اوصاف دلربایی باغ فرحبخش
چو در خلد، آن چه بایستی ندیدند
ازان باغ فرحبخش آفریدند
قدسی مشهدی » مثنویها » شمارهٔ ۸ - تعریف باغ فیضبخش
حصاری گرد این گلشن کشیدند
ز گوهر، مهره دیوار چیدند
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۹ - پرسیدن رام از بسوامتر حقیقت گنگ که چگونه از آسمان بر زمین آمده و جواب دادن او
جهان گشتند محنت ها کشیدند
نشان اسب گم گشته ندیدند
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۹ - پرسیدن رام از بسوامتر حقیقت گنگ که چگونه از آسمان بر زمین آمده و جواب دادن او
چو اسبِ خویش را در باغ دیدند
چو اسب از بس نشاط از جان جهیدند
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۰ - رفتن رام به ملک مالوه که نزد صوبۀ اود است
چو پیر خویش را با رام دیدند
پی پابوس او از سر دویدند
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۳ - رفتن رام در شهر ترهت همراه بسوامتر و کشیدن کمان در سینمبر و دادن راجه جنک دختر خود را سیتا به کدخدایی رام
ز ره رفتن زمانی نارمیدند
به روز جشن در ترهت رسیدند
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۳ - رفتن رام در شهر ترهت همراه بسوامتر و کشیدن کمان در سینمبر و دادن راجه جنک دختر خود را سیتا به کدخدایی رام
چو اهل جشن روی رام دیدند
به استقبال پیش از خود دویدند
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۳ - رفتن رام در شهر ترهت همراه بسوامتر و کشیدن کمان در سینمبر و دادن راجه جنک دختر خود را سیتا به کدخدایی رام
چو زاغان زان کمان را پس ندیدند
که دیگر ز آبروی خود رمیدند
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۸ - اخراج کردن جسرت رام را و روان شدن رام و سیتا و لچمن به صحرای چترکوت
سحر چون رام را مردم ندیدند
به حسرت آه سرد از دل کشیدند