عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۹ - و ایضاً در اسرار شیطان فرماید
رخ جانان درون دیده پیداست
ولیکن عقل اندر عشق شیداست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۰ - در معنی ان اللّه خلق ادم فی صورت الرّحمان فرماید
چو معشوقت درون خانه پیداست
چرا جان ودلت اینجای شیداست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۵ - در طلب دوست و اعیان کل و گنج حققی یافتن و اسرار امیرالمؤمنین علی کرّم اللّه وجهه در جاة گفتن فرماید
زهی گنجی که اندر جمله پیداست
دل عشّاق اندر گنج شیداست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۵ - در طلب دوست و اعیان کل و گنج حققی یافتن و اسرار امیرالمؤمنین علی کرّم اللّه وجهه در جاة گفتن فرماید
طلسم آدم شکست و راز پیداست
کنون آن گنج بر اصل هویداست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۴ - در تجلی جلال و ناپدید شدن اشیاء فرماید
بعالم در نمود جمله پیداست
که ذاتم در درون جان هویداست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۸ - در حق بینی و آداب بجای آوردن فرماید
دو عالم پیش این دم ناپدیداست
از این دم جملگی گفت و شنید است
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
نمود تو ز جمله گرچه پیداست
نمودت از فنا اینجا هویداست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
جمال یار پنهان نیست پیداست
ولیکن چون ببیند دل که شیداست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
قرار این جهان زیشان پدید است
کزیشان این همه گفت و شنید است
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۶ - در خطاب هاتف غیب پاکباز را و درد او را استماله کردن و دلخوشی فرماید
همه در کش که منصور او کشید است
در آن مستی جمال یار دید است
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۹ - در آگاهی دل در اسرارو از تقلید دور شدن فرماید
چو او را اوّل و آخر هویداست
حقیقت سرّ پنهانست و پیداست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳ - هم در صفات دل گوید و خطاب بنده حق را عزّ و جل
چنان عطّار در تو ناپدید است
که گویا با تو درگفت و شنید است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۷ - قصّه منصور و عیان او بهر نوع فرماید
همه ذاتست و بهر نقش پیداست
ولیکن عقل در شین است و شیداست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۷ - در صفات جزو و کل بهر نوع بر اسرار حقیقت فرماید
صفات جمله اشیا بر تو پیداست
حقیقت ذات در جانت هویداست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۹ - در عین ذات و حقیقت صفات و کاف و نون فرماید
زمین و آسمانها در تو پیداست
همه اشیا درون تو هویداست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
زهی مهتر که در تو جمله پیداست
همه ذرّات از عشق تو شیداست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
وصال جوهر جانان هویداست
بچشم اهل پنهانست و پیداست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
شما را اوّل و آخر هویداست
حقیقت بودتان پنهان و پیداست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ولی اینجا درون پرده پیداست
جمال بی نشانی هم هویداست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
مرا امروز چون جانان هویداست
بنقدم شاد چون فردا نه پیداست